یأس از رحمت خدا و بخشایش او، نقطه مقابل رجاء و امیدواری به پروردگار و منشأ آن در باور نادرست است. اگر کسی عقیده اش نسبت به خداوند ناقص باشد و رحمت بی پایان و قدرت بی نهایت او را نشناسد ناامید می شود. چنین نقصی در خداباوری، انسان را به کفر می کشاند و حتی می توان گفت یأس کامل فقط برای کافر قابل تصور است و هیچ مۆمنی دچار آن نمی شود.
عوامل ناامیدی
چند عامل را می توان در پدید آمدن حالت یأس مۆثر دانست:
الف: گناه و اصرار بر آن: کسی که زیاد گناه می کند و یا زیاد توبه می شکند در صورتی که ایمانی راسخ به رحمت و لطف پروردگار نداشته باشد در معرض یأس از رحمت خدا قرار می گیرد.
ب: استعجال: کسی که دعا می کند و از درگاه خداوند درخواستی دارد چون خواسته اش برآورده نمی شود و دعایش مستجاب نمی گردد، ممکن است گمان کند که نظر رحمت خداوند از او برگشته است و ناامید گردد. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
لا یزال المۆمن بخیر و رخاء و رحمه من اللَّه، مالم یستعجل فیقنط، فیترک الدعاء قلا له: کیف یستعجل؟ قال: یقول: قد دعوت منذکذا و کذا و لا اری الاجابه؛
مۆمن پیوسته در نیکی و راحتی و مهربانی خداست تا زمانی که استعجال نکند پس چون استعجال کند نومید می شود و دعا را ترک می کند. راوی می گوید: از ایشان پرسیدم: چگونه استعجال می کند؟ فرمودند: با خود می گوید مدتی طولانی دعا کردم و اجابت نشد.
آثار ناامیدی
۱ – ترک توبه و استغفار: کسی که از رستگاری ناامید است در فکر جبران گذشته بر نمی آید زیرا جبران آن را ناممکن میداند.
۲ – فرو رفتن در گناه: کسی که از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگاری نداشته باشد با خود می گوید من که آخرت بدی دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ کنم. با این اندیشه نادرست ارتکاب گناه برای او آسان می شود و در دریای عصیان غرق می گردد و از هیچ گناهی ابا ندارد، چون می گوید: آب از سر من گذشت چه یک قامت چه صد قامت.
۳ – کفر یا تباهی دنیا: کسی که به دلیل اطمنیان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روی می آورد بسا که از لذات دنیایی هم بهره ای نداشته باشد؛ زیرا اگر همچنان به قیامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناکش شیرینی هر لذتی را بر او تلخ می کند و یا در اثر زشت کاری به کفر و انکار خدا و قیامت مبتلا می شود.
انسانی که در رسیدن به اهداف دنیوی مأیوس است از کار و تلاش باز می ماند و زندگی او دچار رکود و افسردگی می شود. نتیجه این رکود و افسردگی، رنج هایی است که خود فرد مأیوس تحمل می کند و سختی هایی که به دیگران تحمیل می نماید. درمان این درد، گاه از طریق اصلاح نگرش فرد به زندگی صورت می گیرد و گاه به وسیله دارو انجام می پذیرد
۴ – تباهی آخرت: طبیعی است که آثار سه گانه گذشته به آخرتی پر از عذاب و رنج منتهی می شود. انسان مأیوس از رحمت خدا، افزون بر کیفری که برای گناهانش می کشد، کیفری هم برای یأس خود تحمل خواهد کرد؛ زیرا یأس و قنوط از رحمت خدا گناهی کبیره محسوب می شود.
درمان ناامیدی
انسانی که در رسیدن به اهداف دنیوی مأیوس است از کار و تلاش باز می ماند و زندگی او دچار رکود و افسردگی می شود. نتیجه این رکود و افسردگی، رنج هایی است که خود فرد مأیوس تحمل می کند و سختی هایی که به دیگران تحمیل می نماید. درمان این درد، گاه از طریق اصلاح نگرش فرد به زندگی صورت می گیرد و گاه به وسیله دارو انجام می پذیرد. بدون شک اعتقاد فرد به خداوند از بروز یأس در امور دنیوی پیش گیری می کند. ولی آن چه بسیار مهم است یأس فرد در پی گیری اهداف اخروی و اصلاح رابطه خود و خداست. چنین یأسی از یک سو بالاترین ضرر را که هلاکت اخروی است در پی دارد و از سوی دیگر نشانه های آن به زودی آشکار نمی شود. در نتیجه ممکن است فرد بسیار دیر به فکر درمان آن بیفتد. بنابراین اندیشیدن به رحمت و مغفرت خداوند و نقص و ضعف عمل همه آدمیان در پیشگیری و درمان این بیماری بسیار مۆثر است.
دیگر روش درمان که در همان روش نخست ریشه دارد، یادآوری سخنانی است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت وارد شده است و از یأس و نومیدی نهی نموده است. خداوند در قرآن کریم فرموده است:
قل یعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه اللَّه ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
در آیه دیگری آمده است که نومیدی از رحمت خداوند ویژه گمراهان است. و من یقنط من رحمه ربه الا الضالون چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود؟!
نومیدی خطرناک ترین راه نفوذ شیطان در دل آدمی است لذا در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) لقمان به فرزندش چنین می گوید:” خَفِ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- خِیفَهً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ، وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَکَ». از خداوند آنگونه بترس که اگر تمام عبادات نیک جن و انس را انجام داده باشی امکان دارد به سبب لغزشی تو را مجازات کند وآنقدر به رحمت خدا امیدوار باش که اگر تمام گناه جن وانس را انجام داده باشی امکان دارد تو را رحمت کند.
در روایتی از امام علی نقل شده است که ایشان خطاب به کسی که به سبب زیادی گناهان نومید شده بود فرمود: یا هذا! یأسک من رحمه الله اعظم من ذنوبک؛ بدان که نومیدی تو از رحمت خداوند بزرگ تر از گناهان توست.
کسی که از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگاری نداشته باشد با خود می گوید من که آخرت بدی دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ کنم. با این اندیشه نادرست ارتکاب گناه برای او آسان می شود و در دریای عصیان غرق می گردد.و از هیچ گناهی ابا ندارد،چون می گوید:آب از سر من گذشت چه یک قامت چه صد قامت
در روایتی نقل شده است که پیامبر فرمودند:
قسم به آن که معبودی جز او نیست به هیچ مۆمنی خیر دنیا و آخرت داده نشد مگر به سبب حسن ظن و امید او به خداوند و خوش خلق بودنش و خودداری از غیبت مۆمنان. قسم به آن که جز او معبودی نیست هیچ مۆمنی پس از توبه و استغفار عذاب نشد، مگر به سبب سوءظن او به خداوند و کوتاهی در امید بستن به خدا و بدخلقی و غیبت مۆمنان. قسم به آن که جز او معبودی نیست، گمان هیچ بنده مۆمنی به خداوند نیکو نشود مگر آن که خداوند همراه گمان بنده مۆمن خود باشد همان طور با او رفتار کند که گمان او بوده است زیرا خداوند کریم است و نیکی ها به دست اوست و حیا می کند از این که بنده مۆمنش به او گمان نیک برد و او خلاف گمان او و امید بنده با او رفتار کند. سپس فرمود: فاحسنوا باللَّه الظن و ارغبوا الیه؛ پس به خدا خوش گمان باشید و به سوی او راغب شوید.
کلام آخر: همین که بدانیم نومیدی نشانه کفر و گمراهی است از ناامیدی پرهیز خواهیم کرد. هر چه سوءظن به خدا مذموم است، حسن ظن به خداوند ستوده و سازنده است. حسن ظن به خداوند محبت انسان به خداوند را متسحکم میکند و انسان را به عمل برای رضای خدا مشتاق می سازد.
برای شروع بهتر است با معنی ناامیدی کمی آشنا شویم، ناامیدی از یأس گرفته شده و همانطور که کلمه ای سرد و منفی به نظر می رسد و حسی منفی در درون آن نهفته است، این حالت که یک نوع حس است در اکثر انسانها ممکن است پیش آمده باشد.
به طور عام زمانی که انسان فکر می کند که به هیچ دردی نمی خورد ناامیدی انسان را احاطه می کند و به طور خاص زمانی که انسان خواسته ای داشته باشد و برای رسیدن به آن راههای زیادی را امتحان کرده باشد ولی به آن خواسته نرسد و توان این که به آن خواسته برسد را در خود نیابد به این حس یعنی ناامیدی می رسد و در نهایت از حرکت می ایستد و دیگر قادر به ادامه نیست.
این مسئله در هر موضوعی ممکن است پیش بیاید، کار، تحصیل، عشق، ازدواج، شغل و چیزهای دیگر، این بستگی به خواست و علاقه هر شخص به موضوعات مختلف دارد، چیزی که مهم است اینست که وقتی انسان با این حس برخورد می کند مانند کسی است که باری را بر دوش دارد و آن را با خود حمل می کند ولی نه توان حرکت دارد و نه می تواند آن را زمین بگذارد.
یکی از محصولات ناامیدی تنهایی است، ناامیدی احساس را کور می کند و انسان از هیچ چیزی لذت نمی برد، ناامیدی انسان را از همه چیز و همه کس دور می کند، حوصله هیچ کس را نداریم، زندگی برایمان بی معنا و مفهوم است، دنیا تیره و تاریک است و فقط حسرت روزهای خوش گذشته را می خوریم و امیدی به آینده نداریم و فکر می کنیم که دیگر هیچ وقت به خواسته خود نمی رسیم، تمام درها را بسته می بینیم و خود را خیلی خسته، دیگر قادر به ادامه زندگی نیستیم و هیچ چیز برای ما در زندگی مهم نیست، جالب اینجاست که در این حالت ما از چیزهایی دفاع می کنیم که خود آنها بیشتر باعث پیشرفت این حالت می شوند، مثل گوش دادن آهنگهای غمگین، قطع معاشرت با دیگران، دور و برمان پر است از چیزهای اضافه که نه از آنها استفاده می کنیم و نه می توانیم رهایشان کنیم و هر چه بیشتر در ناامیدی فرو می رویم، تا زمانی که حرکت نکنیم از ناامیدی رها نمی شویم.
انسانها اصولأ به دو دسته تقسیم می شوند، یکی کسانی که در راه ارزشها تلاش می نمایند و دیگری کسانی که در ضدارزشها غرق هستند، درسته با هم کلی تفاوت دارند اما به هرحال هر دو گروه به دلیل تلاششان پیش نیروی مافوق و خداوند دارای جایگاه هستند فقط کسانی پیش خداوند هیچ ارزشی ندارند که در حالت سکون و ناامیدی باشند، به همین دلیل گفته می شود که ناامیدی کفر است، چرا که انسان هرچقدر هم که احساس ناامیدی و پوچی کند بازهم ارزش دارد اول برای خالق خود که او را آفریده است و دوم برای خلق خدا که خداوند هر موجودی را برای کاری خلق کرده است و ما در کنگره این را به خوبی آموخته ایم که …
هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
پس در اوج ناامیدی نیز بسی امید است حتی در بدترین شرایط هم انسان نباید امید خود را از دست بدهد فقط کافیست حرکت کند و بخواهد از این وضعیت خارج شود بداند که خدای مهربان هیچ وقت او را به حال خود رها نمی کند. اگر ما ایمان داشته باشیم هرگز ناامید نمی شویم شاید در یک مقطعی از زندگی به خاطر بروز بعضی مشکلات و پیدا نکردن راه حل مشکل این حالت در ما به وجود بیاید ولی با توکل به خدا و تلاش خودمان می توانیم از مشکلات عبور کنیم و به تکامل برسیم.
باید بدانیم ناامیدی یکی از قویترین ابزار شیطان است چرا که با یک انسان ناامید هر کاری می تواند بکند و او را با وعده های خود امیدوار کند، پس چه زیباست که به وعده های خدا امیدوار باشیم تا به دام شیطان رانده شده از درگاهش نیافتیم.
در ناامیدی، خداوند تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود.
تنها اوست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد.
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت.
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد.
تنها اوست که وقتی همه رفتند، می ماند، وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید، وقتی همه تنها گذاشتند محرمت می شود و تنها سلطانیست که دلش با بخشیدن آرام می گیرد.
ما برای همه آنهایی که ناامید هستند خدا را آرزو داریم.
منبع : http://mehrmihan.ir/essay-about-hopelessness/
مطالب جالب دیگر
- ۹۶/۰۱/۱۲