ترس از ازدواج در زنان
۱٫روابط زیادی را دیدهاید که برهم خورده است آیا والدینتان از هم طلاق گرفتهاند؟ شاید دوستان زیادی داشته باشید که روابطشان برهم خورده و بخاطر آن سختی و درد زیادی را متحمل شدهاند. اگر اینطور است، ترس شما از متعهد شدن در روابط قابل درک است. با شاهد مشکلات احساسی دیگران بودن میفهمید که چه زمانهایی ممکن است رابطه دچار مشکل شود.
راه حل : به جای اینکه روی روابط شکستخورده اطرافتان تمرکز کنید، به زوجهای موفقی که میشناسید دقت کنید تا ببینید آنها برای شاد و خوشبخت زندگی کردن کنار هم چه میکنند.
۲٫ آشنایان و دوستان نزدیک از زندگی مجردی لذت میبرند با روی کار آمدن فمینیسم، مجرد ماندن دخترها و بالا رفتن سن ازدواج آنها افزایش یافت و زنان زیادی انتخاب میکنند که زندگی مجردی داشته باشند.
راه حل : زنان مجرد هیچوقت فرصتهای بیشتری نداشتهاند و حداکثر زندگی شان در کار خلاصه می شود.
۳٫از شکست فردی ترس داریدشاید به این دلیل از متعهد شدن میترسید که مهارتهای ارتباط طولانیمدت مثل صبر، حوصله و فداکاری را در خود نمیبینید. شاید غذا پختن و تمیزکاری خانه را بلد نیستید و از این میترسید که طرفمقابلتان را در زندگی زناشویی ناامید کنید.
راه حل : به خاطر داشته باشید که هر فرد تواناییهای خاص خود را دارد و افراد مختلف به تواناییهای مختلفی ارزش میگذارند. روابط طولانی زمانی موفق میشوند که افراد به یکدیگر برای آنچه که هستند ارزش بگذارند. همچنین میتوانید وقت بگذارید و مهارتهای جدیدی را یاد بگیرید و از زنانی که ازدواجهای موفقی دارند کمک بگیرید تا اعتمادبهنفس لازم برای غلبه بر ترس از متعهد شدن را به شما بدهند.
۴٫از ناامیدی یا سرخوردگی میترسید وقتی به سالهای آینده یک ازدواج فکر میکنید، ممکن است نگران شوید که ازدواجتان انتظاراتتان را برآورده نکرده و آنی نباشد که میخواستید. البته این تاحدی درست است. ممکن است یک روز از کنار یک مرد شکمگنده از خواب بیدار شوید که جواب حرفهایتان را به جای قربانصدقه با بیحوصلگی میدهد. همچنین ممکن است مثل قبل دیگر به شما توجه نداشته باشد.
راه حل: اما وقتی آن روز میرسد، همانطور که برای همه زوجها پیش میآید، به خودتان یادآور شوید که چرا با این مرد ازدواج کردید و افکاری که بیشترین ترس از متعهد شدن را برایتان آورده است را سرکوب کنید.به خاطر داشته باشید که صداقت و حرف زدن میتواند ترس از سرخوردگی و ناامیدی را از بین برده و بدانید که همه زندگیها بالا و پایین دارند.
۵٫ در گذشته شکست در رابطه را تجربه کردهاید مسائل و مشکلات مربوط به متعهد شدن بعد از یک رابطه شکستخورده بیشتر میشود. ازآنجاکه خانمهای بسیاری بیش از یک بار در روابط خود شکست میخورند، نگرانی آنها از متعهد شدن بالاتر میرود.
راه حل : به جای اینکه به متعهد شدن به عنوان یک رفتار جمعی، سعی کنید هر رابطه را به شکل فردی و خاص نگاه کنید. از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان میشوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانیمدت ایجاد کنید.
۶٫ نمیدانید چطور دوام یک رابطه را حفظ کنید حتی زنان بسیار خوشبین و بااعتمادبهنفس هم در یک رابطه ایده آل نگرانیهایی برای دوام بخشیدن به رابطه خود دارند. در نامعلومی و بلاتکلیفی دنیای امروز، با زوال ارزشها و جدایی خانوادهها، به نظر نمیرسد روش مطمئنی برای حفظ دوام ازدواج وجود داشته باشد.
راه حل : به همین دلیل است که ارتباط و گفتگو بین زوج ضروری و حیاتی است. هر دو طرف باید با هم هماهنگ باشند تا بفهمند چه اتفاقاتی میافتد و اصلاحات لازم را انجام دهند. اگر ارتباط کلامی دو طرف از بین برود، نخواهید دانست چه باید بکنید.
از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان میشوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانیمدت ایجاد کنید
۷٫ مطمئن نیستید او همانی است که میخواهید اگر دوست دارید بدون اینکه برای همیشه متعهد شوید، رابطهای بادوام داشته باشید، ممکن است لازم باشد درمورد مشکلتان برای متعهد شدن با یک مشاور صحبت کنید.
راه حل : اگر کسی که میخواهید باقی عمرتان را با او بگذرانید پیدا نکردهاید، از خودتان سوال کنید شاید توقعات و انتظاراتتان خیلی بالا باشد. آیا در جای نادرست به دنبال آدم درست هستید؟ آیا با کسانی ارتباط برقرار میکنید که هدفشان از آشنایی متفاوت با شماست؟ هرکدام از این دلایل ممکن است باعث شود فکر کنید نمیتوانید به مرد زندگیتان متعهد شوید.
۸٫ نمیخواهید اعضای خانواده را ناامید کنید یکی دیگر از دلایل ترس از متعهد شدن در روابط، داشتن والدین پرتوقع است که انتظار دارند جراح مغز و اعصاب شوید یا با رئیسجمهور بعدی امریکا ازدواج کنید. اگر از ازدواج قبلی خود بچه دارید، ممکن است نگران واکنش آنها به ناپدری خود باشید. ممکن است هم هست بدون ارزیابی نیازهای احساسی خود و میزان آمادگیتان برای ازدواج، با یکی از دخترخالهها یا دخترعموها برای ازدواج کردن وارد رقابت شدهاید.
راه حل : بااینکه نگرانی درمورد فرزندان شوهر سابقتان در رابطه با فرد کنونی اهمیت زیادی داشته و منطقی است، خودداری از متعهد شدن برای خوشحال نگه داشتن بقیه به این معنی است که معیار اشتباهی برای داشتن یک رابطه موفق دارید. وقت بگذارید و به این فکر کنید که به جای نیازهای دیگران چه چیزی برای خودتان بهتر است.
۹٫ میخواهید برای لذت بردن از خوشیهای زندگی مجرد بمانید اگر زندگی راحت و آرامی دارید و نمیخواهید آن را با نگرانیهای رابطه خراب کنید که تا حدی قابل درک است.
راه حل : آیا میخواهید تا پایان عمرتان مجرد بمانید؟ آیا از مسئولیتهای ازدواج هراس دارید؟ با مسائل و مشکلاتی نظیر این باید روبهرو شوید تا مطمئن شوید به تعهد نگاهی سالم دارید. برخلاف این، اگر سبک زندگیتان به شکل غیرمعقولی آزادانه است و نمیتوانید محدود شدن ازدواج را بپذیرید، پس احتمالاً برای متعهد شدن آماده نیستید. به خودتان زمان بدهید تا به دلایل واقعی اینکه چرا باتوجه به سبک زندگیتان و اهداف آیندهتان از متعهد شدن میترسید، فکر کنید.
تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور میتوانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید
۱۰٫ تصور میکنید تعهد عشق رابطه را از بین میبرد عشق مسئلهای ظریف و حساس است و باید از آن مراقبت شود. بااینکه زندگی واقعی چهره خود را بعد از ازدواج نشان میدهد و پیدا کردن وقت برای صمیمت و لحظات دونفره را سخت میکند، زوجها اگر میخواهند رابطهشان همیشگی شود، باید بالاترین اولویت را به رابطهشان بدهند. زوجهای مسنتر ادعا میکنند که روابط عاشقانه باثباتی که در طولانی مدت ساخته شدهاند بسیار عمیقتر و پرمعنیتر از عشق پرهیجانی است که رابطه با آن آغاز شده است.
راه حل : اجازه بدهید عشقتان رشد کنند.تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور میتوانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید.
زیاد از حدبه کار اهمیت میدهید ؟
شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شدهاید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.
کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟
راه حل
شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد.
اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست.
شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظههای زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید.
استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟
شاید معیارهای سفت و سخت شما در مورد همسر آیندهتان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و نمیخواهید که بیگدار به آب بزنید. احتمالا شما با دیدن مردهای اطرافتان و همسر دوستانتان فورا ایرادهایشان را میبینید و در دلتان میگویید اگر من بودم، با مردی که این ویژگی را داشته باشد ازدواج نمیکردم و از آنجا که خواستگارهایتان هم یکی از مردهای همین کره خاکی هستند و از همین دسته عیب و نقصها را در خود دارند، پس شما نمیتوانید دلتان را راضی کنید و به مردی که چنین عیبهایی داشته باشد « بله » بگویید. از آنجایی که خودتان سالها در مورد ازدواجهای دیگران قضاوت کردهاید، احتمالا در دلتان میگویید، مردم در مورد انتخاب من چه میگویند…
راه حل
وقتی پای یک عمر زندگی در میان است، قطعا نمیتوانید به مردی که هیچ کدام از معیارهایتان را ندارد « بله » بگویید. اما قبل از اینکه با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید.
در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایرادهای خودتان را ببینید. آیا شما یک فرد بیعیب و نقصید که به دنبال یک مرد بیعیب و نقص هستید؟
در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها که عمری شما را تنها نگهداشته است بنویسید. آنها را به ترتیب اهمیت فهرست کنید.
حالا دوباره مرورشان کنید، از کدام ویژگیهایی که نوشتهاید میتوانید بگذرید و کدامشان غیرقابل چشمپوشی هستند. حالا که این فهرست را پاکسازی کردید، نگاهی به گزینههایی که برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یکی از این افراد، چند نمونه از این ویژگیهای منفی را داشته باشد اما این ویژگیها ممکن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او کمرنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد که میتوانید به آنها تکیه کنید، بهتر است کمی بیشتر در مورد این گزینه فکر کنید.
بودن با دوستانتان برای شما کافیاست؟
ازدواج به چشم افرادی که یک لحظه هم بدون دوستانشان زندگی نمیکنند، یعنی محدودیت. این افراد گروههای متفاوتی از دوستان را در کنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آنها نمیتوانند بپذیرند که بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظهها را خط بکشند.
دوستان نزدیک و صمیمی، نمیگذارند که این افراد هیچ خلأ عاطفیای را در زندگیشان احساس کنند و به همین دلیل خود را وارد زندگیای بکنند که باعث میشود در ظاهر تنها تر از قبل شوند.
راه حل
اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برایتان تصمیم سختی است.
اما بهتر است بهجای این سختگیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه کنید. این دوستان صمیمی تا کجا با شما پیش میآیند؟ تجربه دیگران میگوید، احتمالا آنها هم یکی یکی ازدواج میکنند و این گروههای سرشار از صمیمیت هم روز به روز کوچکتر میشوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یک فرد همیشه تنها میسازد.
فردی که در گروه متاهلها احساس خوشبختی نمیکند و البته دیگر دوستانی ندارد که هر لحظه برای بودن در کنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدنتان باشد. شما میتوانید با کسی ازدواج کنید که از بودن در کنار گروه دوستانتان هم لذت ببرد و بعد از شکل دادن زندگیتان، با پذیرش محدودیتهایی که یک زندگی متاهلی دارد، تلاش کنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید.
به دنبال موقعیتهای بهترید؟
فکر میکنید که « بله » گفتن به یک گزینه، یعنی « نه » گفتن به باقی گزینهها و به همین دلیل نمیتوانید خودتان را برای تصمیمگرفتن راضی کنید؟ شاید گمان میکنید همیشه فرصتهای بهتری در مقابلتان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است که تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفکراتی هستید، احتمالا نمیتوانید به گزینههایی که تا چند وقت پیش به نظرتان ایدهآل میآمدند هم « بله » بگویید و به همین دلیل فرصتهایی که روزی برایتان آرزو بودهاند را هم رد میکنید.
راهحل
در مورد گزینههای بهتر، نمیتوان حکم قطعی صادر کرد. شاید حق با شما باشد و کسانی شایستهتر از خواستگاران فعلیتان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یک پیشنهاد بهتر به آنها « نه » میگویید.
فکر بهترین بودن را از سرتان بیرون کنید. سری به همان فهرست اولویتها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویتهای اساسی بسنجید. اگر فکر میکنید مهمترین ویژگیهایی که برایتان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید که بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعفهای خاص خودشان را دارند. ضعفهایی که در همه وجود دارد اما نوعشان از فردی به فرد دیگر فرق میکند. پس بهجای این آرمان گرایی، تلاش کنید سراغ کسی که ویژگیهایش با خط قرمزهای شما هماهنگی ندارد، نروید.
از اینکه کسی واقعیت را بفهمد میترسید؟
ممکن است شما و خانوادهتان، تفاوتهای زیادی داشته باشید. از عقاید شخصیتان گرفته تا سبک زندگی اجتماعی شما که میتواند متفاوت یا حتی متضاد با خانوادهتان باشد. شمایی که به سن ازدواج رسیدهاید و نسبت به این اتفاق بیمیل هم نیستید، بهخاطر این تفاوتها به خواستگارهایتان « نه » میگویید.
از طرفی کسانیکه خانواده به شما پیشنهاد میکنند، مرد رۆیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمیتوانید مردی که در مقابلش خود را به شکل دیگری معرفی کردهاید را، با خانوادهتان آشنا کنید. شما گمان میکنید که « بله » گفتن به انتخاب خانوادهتان؛ یعنی یک عمر زندگی سرد و «بله» گفتن به خواستگاری که هنوز خانوادهتان را ندیده، یعنی یک زندگی شکست خورده یا جدایی از همه عزیزانتان.
راهحل
اشتباه نکنید. ازدواج یک جعبه کامل است که نمیتوانید هیچ کدام از محتویاتش را گلچین کنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیتها و شرایطتان در این جعبه قرار میگیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید باید با همه آن شرایط روبهرو شوید. میگنا دات آی آر.برای شمایی که در مورد ازدواج بیمیل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. کافی است خودتان باشید؛ همانطور که هستید نه آنطور که خانوادهتان میخواهد. از طرف دیگر، باید پنهان کاری را کنار بگذارید.
با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگیتان صحبت کنید و تفاوتها را روشن کنید. به او بگویید که حفظ خانواده و ارتباطتان برای شما یک اولویت اساسی است و اگر میخواهد که در کنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در کمال احترام با این تفاوتها کنار بیاید.
فکر نکنید با این خط و نشان کشیدنها خودتان را بیارزش کردهاید. اهمیتی که شما به عزیزانتان و شرایطی که دارید میدهید، میتواند ارزش شما را در نظر او چند برابر کند.
شاید روبهرو کردن این ۲گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانوادهتان وارد مذاکره شوید که برایشان قابل پذیرش باشد، میتوانید خیلی زود و با کمترین تنش، به نتیجه برسید.
آغاز هر رابطه ای خوب است و سرشار از خوشحالی برای طرفین ، اما گاهی اوقات احساسات و افکار مختلف باعث ایجاد ترس و ناراحتی هایی در بین طرفین می شود. اگر از این موضوع جلوگیری نشود گاهی اوقات امکان از بین رفتن رابطه وجود دارد.
وقتی می شنویم یک زوج از هم جدا شده اند، اولین علتی که به ذهنمان خطور می کند، این است که با هم تفاهم نداشته اند یا تربیت متفاوت و اختلاف فرهنگی باعث ایجاد این جدایی شده است و کمتر کسی به این نکته توجه می کند که استرس زیاد هم می تواند باعث ازهم پاشیدن رابطه شود. درواقع هرچه میزان استرس زندگی بیشتر باشد، آمادگی برای دعوا و نزاع و نارضایتی از زندگی زناشویی بیشتر می شود.
استرس در روابط عاطفی و زناشویی می تواند باعث شود همسران به جای ارائه رویکردهای ارتباطی ـ عاطفی از رویکردهای ارتباطی ـ اجتنابی استفاده کنند.گاهی هم زوجین به دلیل علاقه ای که به یکدیگر دارند، اجتناب از برقراری رابطه را راه حلی مطمئن برای کاهش بحث ها و نگرانی های خود در نظر می گیرند و همه توجه و تمرکزشان را بر مسائل دیگر زندگی مانند روابط دوستانه و بین فردی، مسائل کاری و… معطوف کرده و عملا از پرداختن به روابط زناشویی پرهیز می کنند، غافل از این که استرس و اضطرابی که این گونه سرکوب می شود تاثیرهای مخربی بر عواطف و هیجان های بین فردی می گذارد و مشکل را حادتر می کند.
البته تحقیقات نشان داده است استرس الزاما موجب کاهش میل جنسی نمی شود و درجه آن در زنان و مردان متفاوت است. به طور مثال مردان بهتر از زنان می توانند بر استرس خود غلبه کنند، ولی زنان در شرایطی که خسته و مضطرب هستند یا آرزوها و تمایلات مختلفشان برآورده نشده است، از نظر جنسی ضعیف می شوند که به توصیه مشاوران سلامت جنسی، مردان باید قبل از برقراری رابطه از نظر عاطفی وقت لازم را برای رفع تنش و آمادگی روحی همسر به کار گیرند چراکه اگر یکی از زوجین در زمان برقراری روابط دچار استرس، فشار و هیجانات منفی باشد هیچ یک از طرفین احساس رضایت نخواهد داشت
دختری می خواهد با شریک زندگی اش راجع به مشکلی صحبت کند. او قصد دارد که همه چیز را ریز به ریز تعریف کند، اما آن پسر سکوت میکند و تمایلی به صحبت کردن ندارد.
نتیجه تحقیق آن بود که در رابطه با انتظارات مثبت، امید دخترها نسبت به سازنده بودن مکالمهای طولانی چشمگیرتر و بارزتر از پسران بوده است. در رابطه با انتظارات منفی در دو مورد نظرات پسرها با دخترها فرق می کرد. پسرها ذکر کردند که هنگام صحبت کردن درباره احساساتشان، حس عجیبی پیدا می کنند.
اما با وجود مشکل جمع آوری داده ها، دانشمندان تاکید می کنند که پسرها درکل بیشتر تمایل به سکوت دارند تا دخترها.
محققان افزون بر این اعلام کردند که پدرها و مادرها در زمینه از بین بردن چنین کلیشههایی می توانند فعالیت کنند. آنها میتوانند به پسرها در سنین پایین بیاموزند که مکالمات طولانی می توانند به راه حل نیز بیانجامد و به همین دلیل تنها هدر کردن وقت نیستند. در عین حال آنها میتوانند به دختران خود نیز توضیح دهند که بحث کردن طولانی در مورد جزئیات همه مسائل، تنها راه حل از بین بردن مشکلات نیست.
منبع : http://mehrmihan.ir/fear-of-marriage-for-women/
مطالب جالب دیگر
- ۹۵/۱۱/۱۹